کارها و کلمه های جدید
بلد شده بگه عزیزم
آبَج ( آب هویج)
میگم بگو یسنا ، : نَنا
بگو دایی : دا
عمهَ
مادر یا مادَج یا مانَ (مادرجون)
اَنا ( انگور و انار هر دوش یه اسم دارن )
آنانا (آناناس)
ناها (ناهار)
غذا
آهَ (آهنگ)
دو (گل)
حمام
دادا (لالا، پستونک)
مُو (موز)
دَخت (درخت)
تاب تاب (تاب و سرسره)
توپ توپ (توپ)
پَ (پر ، وقتی کلاغ پر بازی می کنیم)
وقتی چایی می بینه شروع میکنه فوت کردن بعد میگه دا (یعنی داغ)
دَس (دست)
پا (پا، دمپایی، کفش)
نان
ناخُ (ناخن)
ناف (لباسشو بالا میبره و نافشو نشون میده )
صدای حیوونا رو بلده
بهش میگم گاو چی میگه، یسنا: ما
بز چی میگه :مع
قورباغه چی میگه : قو
کلاغ: قا
گربه : مَو
کبوتر: بَق
خروس: قوقو
سگ : هاپ
جوجه : جیک
حموم کردنو خیلی دوس داره، همش اصرار میکنه ببرمش حموم.
تا در یخچالو باز میکنم ، میاد و سس کچاپ رو برمیداره، شروع میکنه به مک زدن سس موشکی ، وقتی میبینه چیزی ازش نمیاد پشت سر هم میگه سُ (یعنی سس بده)
اینجا هم یسناجونم سجده رفته
و اما کارای بدش، گاز گرفتن مخصوصا وقتی تو آشپزخونه دارم کارامو انجام میدم یهو از پشت سر میاد گازم میگیره، آی درررررد داره
و پرت کردن اسباب بازیاش تو سر و صورتم وقتی چیزی که میخواد بهش نمیدم و عصبانیه