برای دخترم
بوی بهار می شنوم از صدای تو
نازکتر از گل است گل گونه های
ای در طنین نبض تو آهنگ قلب من
ای بوی هر چه گل نفس آشنای تو
ای صورت تو آیه و آیینه خدا
حقا که هیچ نقص ندارد خدای تو
صد کهکشان ستاره و هفت آسمان حریر
آورده ام که فرش کنم زیر پای تو
رنگین کمان از نخ باران تنیده ام
تا تاب هفت رنگ ببندم برای تو
چیزی عزیزتر زتمام دلم نبود
ای پاره ی دلم که بریزم به پای تو
امروز تکیه گاه تو آغوش گرم من
فردا عصای خستگی ام شانه های تو
در خاک هم دلم به هوای تو می تپد
چیزی کم از بهشت ندارد هوای تو
همبازیان خواب تو خیل فرشتگان
آواز آسمانیشان لای لای تو
بگذار با تو عالم خود را عوض کنم
یک لحظه تو به جای من و من به جای تو
این حال و عالمی که تو داری برای من
دار و ندار و جان و دل من برای تو
ای دل به جان تو! دل و جانم از آن توست
ای درد تو به جان من ای من فدای تو !
شعر از قیصر امین پور