نشستن
امروز داشتیم ناهار میخوردیم(تقریبا ساعت 3 بود) که دیدم یسنا نشست ، واسه اولین بار بدون کمک البته همش چند ثانیه بود بعدش افتاد ، ولی همینم کلی من و باباشو ذوق زده کرد دیروز هم واسه اولین بار آش خورد ...
اولین تلاش برای حرکت
یسناجون امروز مامان و بابا رو غافلگیر کرد ژست گرفت برای چهاردست و پا رفتن دختر کوچولوی مامان خیلی تلاش کرد بره جلو ولی نتونست آخرشم خسته از تلاش شروع کرد به خوردن دستا این روزا هم خیلی دوست داره با پاهاش بازی کنه، و گرفتن انگشت پا با دستش ...
واکسن 6 ماهگی
دیروز واکسن های 6 ماهگی یسنا رو زدیم، طبق معمول هم قطره فلج اطفال نبود گفتن احتمالا تا هفته دیگه بیارن خدا رو شکر واکسنا خیلی یسناجونمو اذیت نکردن ...
نویسنده :
مامان
16:22
اولین غذا
دیروز پنجشنبه 18 مهر اولین غذای یسنا رو خونه مامان جون براش درست کردیم و عکس العمل های یسناجون بعد از خوردن فرنی ...
شش ماهگی
شش ماهه شدی عزیزم، چه قدر زود گذشت انگار همین دیروز بود که تو بیمارستان واسه اولین بار بغلت کردم، دختر گلم شش ماهگیت مبارک ...
عکس
اولین دندان
روز جمعه 5 مهر اولین دندون یسناجون توسط باباش رویت شد. انار دونه دونه بچه ای دارم دردونه قشنگ و مهربونه انار دونه دونه سه چهار روزه که بچم گرفتار دندونه انار دونه دونه توی دهان بچم یه گل زده جوونه گل نگو مرواریده مثه طلای سفیده ...
کلاه بافتنی
یسنا رو دیروز حموم کردم و یه کلاه تاریخی سرش گذاشتم یه کلاه بافتنی که وقتی کلاس دوم یا سوم راهنمایی بودم با یه شال گردن برای درس حرفه و فن بافتم (البته با کمک مامانم)، مامانم اینا رو نگه داشته بود و وقتی یسنا به دنیا اومد بهم داد. ...
نویسنده :
مامان
14:56