یسنایسنا، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 8 روز سن داره

♥♥ یســــنا عشق مامان و بابا ♥♥

واکسن 6 ماهگی

دیروز واکسن های 6 ماهگی یسنا رو زدیم، طبق معمول هم قطره فلج اطفال نبود گفتن احتمالا تا هفته دیگه بیارن خدا رو شکر واکسنا خیلی یسناجونمو اذیت نکردن ...
22 مهر 1392

اولین غذا

دیروز پنجشنبه 18 مهر اولین غذای یسنا رو خونه مامان جون براش درست کردیم     و عکس العمل های یسناجون بعد از خوردن فرنی                ...
19 مهر 1392

شش ماهگی

شش ماهه شدی عزیزم، چه قدر زود گذشت انگار همین دیروز بود که تو بیمارستان واسه اولین بار بغلت کردم، دختر گلم شش ماهگیت مبارک ...
19 مهر 1392

اولین دندان

روز جمعه 5 مهر اولین دندون یسناجون توسط باباش رویت شد.    انار دونه دونه  بچه ای دارم دردونه قشنگ و مهربونه  انار دونه دونه  سه چهار روزه که بچم  گرفتار دندونه  انار دونه دونه  توی دهان بچم یه گل زده جوونه  گل نگو مرواریده مثه طلای سفیده ...
7 مهر 1392

کلاه بافتنی

یسنا رو دیروز حموم کردم و یه کلاه تاریخی سرش گذاشتم یه کلاه بافتنی که وقتی کلاس دوم یا سوم راهنمایی بودم با یه شال گردن برای درس حرفه و فن بافتم (البته با کمک مامانم)، مامانم اینا رو نگه داشته بود و وقتی یسنا به دنیا اومد بهم داد.   ...
4 مهر 1392

سوغاتی!!!

هفته پیش همه از مسافرت برگشتن  مادرجون، پدرجون، عمه و عمو مرتضی و عمو مجتبی رفته بودن همدان خونه عمو مهدی مامان جون، باباجون و خاله مانیا هم رفته بودن شیراز اینا هم سوغاتیهای مادرجون، عمه و زن عمو (دستشون درد نکنه)، درضمن عمو مهدی هم برای یسناجون شیر خریده بود(آخه اینجا گیر نمیاد)، (مرسی عمو مهدی)   مامان جون و باباجون هم از شیراز براش 15 تا شیر کادو آوردن (مامان جون و باباجون دستتون درد نکنه)   ...
30 شهريور 1392